استراتژی برند راهی امن جهت حرکت به سوی برندسازی موفق در ذهن مخاطبان است. بازاریابان همیشه میان دو هدف به ظاهر متناقض در حال حرکت هستند که بتوانند برند خود را از دیگر رقبا متمایز سازند و همچنین آن را در مرکز دستهبندی صنعت خود قرار دهند.
برندهایی مانند کوکاکولا در میان دستهبندی نوشیدنیهای غیرالکلی و مک دونالد در میان فستفودها، بهترین و مناسبترین گزینه نمایندگی برندهای هم نوع خود به شمار می روند. این دو، اولین برندهایی هستند که به ذهن خطور می کنند و میتوانند به عنوان یک مرجع و منبع برای مقایسه از آنها بهره برد. این برندها به پویایی برندهای هم خانواده خود نیز کمک می کنند از جمله ذائقه و سلیقه مصرف کننده، قیمت و سرعت و جهت ابتکارات و نوآوریها. برندهای متمایزی مانند تسلا در میان برندهای خودرو و Dos Equis در آبجو یک سر و گردن از بقیه برندها بالاتر بوده و از رقابت مستقیم با دیگر برندهای مرکزی بسیار محبوب اجتناب می کنند.
ایجاد تعادل مناسب میان مرکزیت قرار دادن برند و متمایز بودن بسیار حیاتی است. چرا که انتخابهای یک شرکت نه تنها بر چگونگی ذهنیت درباره برند بلکه بر میزان فروش و قیمت و در نهایت میزان سودمندی آن تاثیرخواهد گذاشت. با این حال، بازاریابان همچنان فاقد ابزار مورد نیاز جهت ایجاد توازن مناسب هستند. به طور مرسوم، شرکت ها به طور جداگانه به تجزیه و تحلیل موقعیت برند و عملکرد تجاری پرداخته اند. بازاریابان برای یافتن شکاف های بازار و سنجش احساس مردم نسبت به برندشان از نقشهها و برنامههای موقعیتیابی مفهومی بهره بردهاند که به طور معمول بیانگر ذهنیت مصرف کنندگان از برند یا محصولات در ابعاد مختلف است؛ مانند بودجه در مقابل اضافه بها و یا هیجان انگیز و تند تیز در مقابل ملایمت و اعتدال. جهت ارزیابی عملکرد، از مجموعههای متفاوتی از ابزارهای استراتژیک که برند را بر اساس معیارهایی مانند سهم بازار، نرخ رشد و سودآوری ترسیم کرده و یا می سنجد، بهره بردهاند.
آژانس تبلیغاتی پرمون طرح ارائه دهنده خدماتی چون دیجیتال مارکتینگ ، تیزر تبلیغاتی و....